داستان - شعر- رومان

Sunday, June 1, 2008

خانه ی آبی و بازی شطرنج

تذکر:استفاده ، چاپ، تکثير آثار بدون اجازه نويسنده امکان پذير نيست


سپاهیان سفید و سپاهیان سیاه ی شطرنج در مقابل همدیگر صف کشیده بودند.هر کدام از آنها خانه های سفید و سیاه را بین خود تقسیم کرده بودند تا اینکه یک روز یک رهگذربا قلم مو و رنگ آبی یکی از خانه ها را آبی کرد.پادشاه هان فرمان حمله دادند و جنگ را برای گرفتن خانه ی آبی شروع کردند. مهره های سیاه و سفید یکی پس از دیگری از صفحه شطرنج خارج میشدند تا اینکه در نهایت پادشاه سفید با اسب سفیدش ماند. پادشاه سفید با حالت مغرورانه ای که پیروز جنگ شده بود از اسب پیاده شد و خود را به خانه ی آبی رسانید. اما وقتی تصویرخود را در آب دید روسیاه شده بود وبا تعجب تصویر پادشاه سیاه را در مقابل چشمانش دید ومات گشت.

قطعه ای از کتاب جویندگان آب ، نوشته ی خودم

1 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]



<< Home