ما لاف عشق میزنیم ، در دل هوسها برده ایم (وحید - دفتر 4 ام)
- بوسیدن لبهای تو ، بوییدن گلهای تو
- ای کاش میشد یک نفس ، در بر بگیرم روی تو
- چشم های من دیدار تو . دیدار تو رویای من
در خواب بودم من عجب ، افسانه و محبوب من - افسانه شو ، افسانه شو ، بهر منی بیگانه شو
- آتش زدی صد میکده، این جام را پیمانه شو
- اشکت اگر روزی بریخت ، بر پای من ای نازنین
- غسل شهادت میکنم . بر کوی تو ای فرّدین
- دیشب بخوابم آمدی ، امشب کجا آماده ای
- امیدِ آن صبحی کنم ، بر دامنم آسوده ای
- این دوری را عاشقان. آتش به جان ما فتاد
- ای کاش همچون آن خلیل ، جنت به کام ما بداد
- در خواب غفلت بودمی ، بیدار چون گشتم همی
- بر دستهایم خون توست . قلبت شکسته دیدمی
ما لاف عشق میزنیم ، در دل هوسها برده ایم
ای کاش کوس عشق را دیگر به ره نمیزدیم - َُِّ
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home